قیام میکنم ، برسم شام کارو تمام میکنم
شور – شب چهارم محرم الحرام 1401
قیام میکنم ، قیام میکنم
برسم شام کارو تمام میکنم
به شاه نجف سلام میکنم
خوابو به چشم عدو حرام میکنم
من زینبم عقیده ی من آزادگی
من اسوه ی مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی
عقیله منم ، عقیله منم
به عالم سیده ی جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم
که الآن حیدر این قبیله منم
... یا زینب ، یا زینب ...
قدم میزنم ، قدم میزنم
به نیابت عباس علم میزنم
عجب صحنه ای رقم میزنم
تخت و کاخ یزیدو به هم میزنم
حق میدهم یزید که اینگونه تب کند
خب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار امیر عرب کند
علمدار منم ، علمدار منم
ابوفاضل اگه نیست سپهدار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستم و یعنی کرار منم
... یا زینب ، یا زینب ...
زِ یارم بگم ، زِ یارم بگم
من به جز حسین حرفی ندارم بگم
از این مقصد و قرارم بگم
خطبه خوندن از ایل و تبارم بگم
یادآوری کنم که حسن در جمل چه کرد
قاسم به معرکه زد و با چند یل چه کرد
در آن منم منم یل ما در عمل چه کرد
شد قبض روح لشکر و دیدن اجل چه کرد
صدا زد صدا ، خدا بود خدا
چهل منزل به خودت بگو مرحبا
به عشق حسین شَه عالمین
باید زینب بری اربعین کربلا
... یا زینب ، یا زینب ...
شاعر : محمد اسداللّهی