عاقبت بخیری یعنی عاقبت به کربلا شَم
شور – شب هشتم محرم الحرام 1403
هیئت عاشقان قمر بنی هاشم تهران
عاقبت بخیری یعنی
عاقبت به کربلا شَم
سرنوشتمو نگاه کن
نمیتونم ازت جدا شَم
جنازم میگه یا حسین
حتی وقتی مُرده باشم
سرگذشتمو نگاه کن
نمیتونم ازت جدا شَم
دنیا اگه تاریکه
دنیا اگه آشوبه
من زیر همین پرچم
حالم با حسین خوبه
گریه میکنم زیاد
تا به چشمِ تو بیاد
روزگارو بگذرون خدایا
جوری که حسین بخواد
... حسین وااای ، حسین وااای ...
مدرسه همیشه اسمت
اولِ کتاب من بود
من حسینو داشته باشم
دعای مستجاب من بود
هر سلام جوابی داره
کربلا جواب من بود
هر کسی یه دوستی داره
این آقا انتخاب من بود
داشت دیر میشد آقاجون
دل روزای سختش بود
آی کربلا ، آی جونم
الآن دیگه وقتش بود
گریه میکنم زیاد
تا به چشمِ تو بیاد
روزگارو بگذرون خدایا
جوری که حسین بخواد
... حسین وااای ، حسین وااای ...
اولش میگم اباالفضل
آخرش میگم اباالفضل
زیر این علم همش با
مادرش میگم اباالفضل
من از این به بعد بجای
معرفت میگم اباالفضل
هر کجا دلم میگیره
من فقط میگم اباالفضل
باید همیشه اول
پیش ابوفاضل رفت
بعدش حرم ارباب
زائر شد و داخل رفت
گریه میکنم زیاد
تا به چشمِ تو بیاد
روزگارو بگذرون خدایا
جوری که حسین بخواد
... حسین وااای ، حسین وااای ...
شاعر : محمد اسداللّهی