تورو کشتن آخرش جلو چِشَم
زمینه – شب عاشورای محرم الحرام 1403
هیئت عاشقان قمر بنی هاشم تهران
تورو کشتن آخرش جلو چِشَم
کشتنت که دیگه بیچاره بشم
حالا از زیر گلوی تو حسین
چجوری نیزه رو بیرون بکشم
کشیدم نیزه رو دستامو بُرید
نفسم گرفت به قرآن مجید
اومدم کنارِ تو گریه کنم
قاتلت روی سرم نعره کشید
آبروم رفته پیش نامحرم
چجوری زدن که اینجوری شدی درهم
کشتنت تنها ، کشتنت کم کم
چجوری زدن که اینجوری شدی درهم
... یا اَخَ المظلوم ، یا اَخَ المظلوم ...
کی لباس پارتو بُرده حسین
شمر توو گودال تورو آزرده حسین
گفتی اَلعَطش میسوزه جگرم
روبروت آب خنک خوردن حسین
میرسید ناله ی تو تا مملکوت
دیدم از خیمه زده پنجه به موت
خنجرش رو تیز نکرد تا بِبُره
مونده ردِ خنجرش زیر گلوت
هی میخندید و میکشید خنجر
روو زدم به شمر که راحتت کنه زودتر
وقتی فهمیدم اومده مادر
روو زدم به شمر که راحتت کنه زودتر
... یا اَخَ المظلوم ، یا اَخَ المظلوم ...
چشمِ تو مونده بسوی خیمه ها
خطر افتاد آبروی خیمه ها
از صدای دخترا مشخصه
یه حرومی رفته توی خیمه ها
رفته موی دخترا رو بکشه
نقشه ی غارت مارو بکشه
فهمیده هیشکی نمونده رفته تا
از گوشا گوشواره هارو بکشه
خیمه ها سوخته ، شده آواره
دورِ این حرم بیابونه پُر از خاره
خواهرت داره میشه بیچاره
دورِ این حرم بیابونه پُر از خاره
... یا اَخَ المظلوم ، یا اَخَ المظلوم ...
شاعر : محمد امین حق پناه